جدول جو
جدول جو

معنی کند ذهن - جستجوی لغت در جدول جو

کند ذهن
کند هوش کودن کم هوش
تصویری از کند ذهن
تصویر کند ذهن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کند ذهنی
تصویر کند ذهنی
کم هوشی، کودنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کندذهن
تصویر کندذهن
((کُ. ذِ))
کم هوش، کودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کندذهن
تصویر کندذهن
کم هوش، کودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کند فهم
تصویر کند فهم
کودن و بیهوش، دیرفهم، بلید
فرهنگ لغت هوشیار
آهسته رو شدن بطی شدن مقابل تند شدن سریع شدن، بسختی بریدن، یا کند شدن دندان. بحالتی افتادن دندانها که غذا ها را بسختی برند: همه کس را دندان بترشی کند شود مگر قاضی را که بشیرینی، نا امید شدن مایوس شدن: چون بشام رسیدند ولایتی دیدند آبادان با لشکر بسیار سوار و پیاده بی حد دندانش کند شد و دانست که هیچ نتواند کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کور ذهن
تصویر کور ذهن
کم حافظه بیهوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گند دهن
تصویر گند دهن
کسی که دهان وی بوی بد دهد: اسد (دلالت کند بر)، . . گند دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد ذهن
تصویر بد ذهن
بد یاد کند ذهن کودن مقابل تند ذهن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کند ذهنانه
تصویر کند ذهنانه
Obtusely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
जड़बुद्धि रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
อย่างโง่เขลา
دیکشنری فارسی به تایلندی